“استیو راجرز” و “پانیشر” همیشه در کامیک های “مارول” مناسبات داینامیک پیچیده ای داشتند و در عین دشمنی برای هم احترام قائل بودند, اما این مناسبات پیچیده چطور بوجود آمده ؟

در این مقاله قصد داریم به جنبه های مختلفی از مناسبات این دو کاراکتر بپردازیم  

در صفحه ای از کامیک بوک که میبینید, “استیو راجرز” با برخی از تفنگداران صحبت میکند و از یکی از نیرو های جدید میخواهد به او مشت بزند, اما سربازی که این دستور به او داده شده “فرانک کسل” است که از این کار خودداری میکند

استیو راجرز قصد دارد آموزش هایی به این سرباز ها بدهد که آن ها برای غیر منتظره ترین چالش ها آماده باشند, اما کسل از این دستور ( مشت زدن به راجرز ) خودداری میکند زیرا نمیتواند به فردی که در ذهنش قهرمانی شجاع است مشت بزند, بعد ها که کسل به “پانیشر” نیز تبدیل شد همیشه برای محافظت از آدم های ضعیف هر کاری از دستش بر آمد انجام داد, حتی اگر بسیاری از اقدام هایش خلاف قوائد استیو راجرز بودند

شباهت ها

“استیو راجرز”  در یک خانواده مهاجر ایرلندی به دنیا آمد, او بچه ای ضعیف اما با اراده ای قوی بود و بنابراین به ارتش پیوست. او با طی کردن برنامه “ابر سرباز” دکتر “ارسکین” زندگی جدیدی را آغاز کرد و با منجمد شدن در یخ برای سال های طولانی تمام زندگی که میتوانست با افرادی که عاشقشان بود داشته باشد را از دست داد

“فرانک کسل” نیز در خانواده ای مهاجر از ایتالیا به دنیا آمد, عضو ارتش شد و در جنگ  برای زنده ماندن جنگید, استیو راجرز قهرمان او بود و تمام تلاشش را میکرد تا طبق استاندارد های او عمل کند. وقتی خانواده کسل توسط اوباش کشته شدند, او نیز افرادی که دوستشان داشت را از دست داد

آن ها هر دو با عزمی راسخ برای عدالت میجنگند, در کامیک بوک “سیویل وار”, “اسپایدرمن” نیز رسما میگوید که این دو بسیار شبیه اند اما با تجربیات متفاوتی زندگی میکنند. تفاوت در شیوه مبارزه راجرز و کسل است

تفاوت ها

به استیو راجرز توانایی های فوق العاده ای داده شد و او به مدت چند دهه در یخ زنده ماند, بنابر این از لحاظ قدرت نمیتوان آن ها را مقایسه کرد, وقتی صحبت از این دو شخصیت میشود همانطور که پیش از این گفته شد, بحث بحث شیوه مبارزست

راجرز مرتکب قتل نمیشود و باور دارد همه میتوانند تغییر کنند اما پانیشر اینطور فکر نمیکند, او فکر میکند فقط یک راه وجود دارد که مطمئن شویم یک خلافکار دیگر خلاف نمیکند, کشتن او

پانیشر با وجود احترامی که برای راجرز قائل است اما حتی دیگر او را قهرمان خود نمیداند. در جلد 12 و 13 کامیک بوک دو افسر پلیس را میبینیم که از طرفداران پانیشر هستند و میخواهند با او عکس بگیرند اما او به آن ها میگوید :

“ما مثل هم نیستیم, شما قسم خوردید به قانون عمل کنید و به مردم کمک کنید, کاری که من خیلی وقت پیش رها کردم … شما کاری که من انجام میدم رو انجام نمیدین, هیشکی انجام نمیده… یه قهرمان میخواین ؟ استیو راجرز هست, خیلیم خوشحال میشه شما طرفدارش باشین, اگه بفهمم شما هم کاری که من انجام میدم رو انجام میدین, نفرای بعدی که میکشم شمایین”

او میداند روش هایش قابل قبول نیستند و خودش را توجیه نمیکند, پانیشر تنها افراد شرور را مجازات نمیکند, او خود را هم مجازات میکند زیرا میداند آدم خوبی نیست, اما فکر میکند روش هایش موثر هستند

احترام

بسیاری از طرفداران کامیک بود, مناسبات داینامیک این دو را به این صفحه از کامیک بوک “سیویل وار” مارول محدود میکنند, جایی که پانیشر به استیو راجرز ملحق میشود اما وقتی افراد را شرور را پیدا کرد بدون هیچ تردیدی به آن ها شلیک میکند

استیو راجرز از این موضوع عصبانی میشود و پانیشر را به باد کتک میگیرد و فریاد میزند “مبارزه کن ترسو” اما پانیشر باز از این موضوع خودداری میکند و میگوید “نه با شما”

این به دو دلیل است, یک آن که پانیشر برای راجرز احترام قائل است و دو برای آن که خودش میداند کارش درست نیست و نمیخواهد از خود دفاع کند

راجرز نیز به توانایی های پانیشر و دردی که با از دست دادن خانواده اش از سر گذرانده واقف است اما نمیتواند به او اجازه دهد هر خلافکاری را که دید بکشد

در پایان وقتی استیو راجرز در “سیویل وار” میمیرد, پانیشر لباس خودش را به نشانه احترام به شخصی که روزگاری قهرمانش بود عوض میکند, کاری که قبل از آن هیچوقت از او نمیدیدیم, زیرا او خود میدانست آدم خوبی نیست, اما در پایان روز هرکاری میکرد تا استاندارد های راجرز اجرا شوند حتی اگر به آن ها باور نداشت

تهیه شده توسط سیاوش نثری

مقاله ای از سایت فروشگاه thecollector.ir

ترجمه از سایدشو