12 نوامبر سال 2018 , ما یکی از بزرگان جهان کامیک بوک را از دست دادیم .

هیچ بحثی در این نیست که شخصی مهم تر و موثر تر از “استن لی” در زمینه کامیک بوک ( کتاب مصور ) نبوده است . شاید او در دوران کاری اش و در خلق داستان ها و کاراکتر ها با افرادی چون “جک کربی” همکاری کرده باشد , اما او  با تبدیل کردن خودش به عنوان یک قهرمان , نه تنها در “مارول” بلکه در تمام دنیای کامیک بوک , همیشه بیش تر از همه درخشیده است !

استن یک فرمانده بود ,” پدر خوانده ی دنیای کامیک بوک ” … برای نسل قدیمی تر , او فردی بود که به پروژه های بیشمار و نقش عظیم خودش در این صنعت احترام میگذاشت و نسبت به آن احساس مسئولیت میکرد .

برای طرفداران جوانتر , لی علاوه بر تمام موارد قبل , یک شخصیت کاریزماتیک شگفت انگیز بود , حتی برای افراد کم سن و سال , آن هایی که کوچک تر از آن بودند تا اهمیت و بزرگی او در این صنعت را درک کنند .

خستگی ناپذیری و اشتیاق بی پایان او متعلق به یک نسل نیست .

هرچند شاید تصورش سخت باشد اما او کارش را از موقعیت کوچکی شروع کرد !

در سال 1939 , در حالی که استن تنها 16 سال داشت و با نام واقعی اش “استن مارتین لیبر” شناخته میشد , به عنوان پادو در “تایملی کامیکس” مشغول به کار شد .

آن طور که خودش گفته است , کار هایش در آن جا بسیار پیش پا افتاده بودند , کارهایی مانند بردن و آودرن غذا , تراشیدن مداد یا پُر نگه داشتن مرکب نویسندگان .

دو سال بعد , در سال 1941 او اولین داستانش را در قسمت سوم “کاپیتان آمریکا” خلق کرد , او داستان کوتاهی به نام “کاپیتان آمریکا انتقام خیانتکاران را بی اثر میکند” نوشت .

در همان سال او شروع کرد به نوشتن کامیک بوک های واقعی و خیلی زود کاراکتر هایی مانند “جک فرست” و “نابودگر” را خلق کرد .

لی از راهنمایی های دو فرد بزرگ “جو سیمون” و “جک کربی” استفاده کرد و وقتی هر دوی آن ها در سال 1941 کمپانی را ترک کردند , لی تنها 19 سال سن داشت و به عنوان “ادیتور موقت” رسید , یک فرد باهوش و کاریزماتیک که خیلی زود آن پیشوند “موقت” را از عنوانش کنار زد .

در این سال ها لی خدمتش در ارتش آمریکا را پشت سر گذاشت و البته با “جوان کلایتون” آشنا شد , آن ها در سال 1947 ازدواج کردند و این زن و شوهر تا سال 2017 و مرگ جوان با یکدیگر زندگی کردند .

در طول مدت فعالیت استن لی به عنوان ادیتور ارشد , کمپانی تایملی به “اتلس” و در نهایت به “مارول” تبدیل شد .

اگر چه “ابر قهرمان ها” در زمان ملحق شدن لی به تایملی کامیکس نیز محبوب بودند , اما از شمار خوانندگان کامیک بوک کم شده بود … در اتلس کامیکس , تمرکز بیشتر روی ژانر های دیگر بود و کاملا قابل تصور است که استن چقدر از این موضوع ناراحت بوده است و حتی به فکر عوض کردن شغلش افتاده بود … اما خوشبختانه جوان به نجات او آمد!

سردبیر “مارتین گودمن” , علاقه مند بود تا کمپانی را دوباره به قلمروی ابر قهرمان ها تبدیل کند , کاری که رقیب آن ها “دی سی” انجام داده بود .

با اصرار های جوان , لی این کامیک های جدید را به عنوان یک فرصت برای نوشتن داستان هایی که به آن ها اهمیت میداد به دست آورد .

نتیجه این فرصت , ساخت اولین عضو خانواده مارول بود : “چهار شگفت انگیز”

با همکاری جک کربی , چهار شگفت انگیز کاری از آب در آمد که با آثار پیشین متفاوت بود , در این داستان ما با شخصیت هایی بسیار عجیب سر و کار داشتیم , چیزی که باعث شد خوانندگان به سرعت طرفدار این نوع از ابر قهرمان ها شوند .

لی چیزی واقعا فوق العاده را شروع کرده بود , یک صفحه کاملا جدید از تاریخ کامیک بوک و یک شیوه مدرن از این صنعت را که ما امروزه آن را به خوبی میشناسیم .

این “انقلاب مارول” بود , شمار خوانندگان بیشتر و بیشتر میشد و این رسانه , خب برای همیشه متحول شد !

دوره بعد از آن , دوره ی بسیار فشرده ای برای استن بود , چهار شگفت انگیز تبدیل به یک اثر بسیار پُر طرفدار شده بود و در چند سال بعد از آن , دنیای آن ها به سرعت پُر شد از قهرمان های رنگارنگ ؛ شخصیت هایی مانند “ثور” , “دیر دویل” , “هالک” و “آیرون من” و بالاتر از تمام آن ها , قابل ملاحظه ترین شخصیت خلق شده توسط استن لی در این دوران “اسپایدرمن” که در سال 1962 برای اولین بار در “امیزینگ فانتزی” شماره 15 در کامیک بوک حضور پیدا کرد .

ظاهرا مارتین گودمن ِ سردبیر اعتقاد کمی به این کاراکتر داشته و فقط با یک انتشار آزمایشی از آن موافقت کرده بود , زیرا  “امیزینگ فانتزی” در حال کنار گذاشته شدن بود .

آنچه گودمن اصلا توقعش را نداشت , تبدیل شدن آن به پُر فروش ترین شماره آن کامیک بوک بود و بنابراین با انتشار یک مجموعه اختصاصی از اسپایدرمن موافقت شد .

بعد از گذشت زمانی نه چندان طولانی , استن لی و همکارش کربی , یک بار دیگر به سطح جدید و بالاتری رسیدند , با تیم ابر قهرمانان “مردان ایکس”

لی به آن ها لقب “جهش یافته” ها را داده بود و چیزی که آن زمان فکرش را نمیکرد , نقش مهمی بود که قرار بود آن ها در دهه ی پیش رو در کامیک های مارول بازی کنند .

ایجاد ساختار مدرسه ای در این داستان نه تنها شخصیت های آن را با وجود قدرت هایشان , قابل درک میکرد , بلکه مفهوم “جهش یافته ها” به لی اجازه داد تا دغدغه ای که در فکرش بود را بیان کند , تبعیض نژادی .

آنچه لی را منحصر به فرد میکرد , این بود که او همیشه از خلوتش بیرون می آمد تا با خوانندگان و طرفدار ها در ارتباط باشد , او یک ادیتور و نویسنده ناشناس نبود و مارول , تحت هدایت او , فقط یک کمپانی تولید کننده محتوا و کامیک بوک ِ غیر قابل دسترس نبود . او کاری کرد تا خواننده ها و طرفدار ها احساس کنند نویسنده ها , ادیتور ها و هنرمند ها دوست آن ها هستند و آن ها با خواندن این ماجرا ها و داستان ها در آن ها سهیم هستند .

استن لی همیشه از هر فرصتی برای ایستادن در مقابل مشکلات مهمی مانند نژادپرستی استفاده میکرد , در سال 1968 او اظهار داشت :

(( تعصب و نژادپرستی , مرگ آورترین شرارت اجتماعی و آفت دنیای امروز است ))

او همچنین در جایی دیگر میگوید :

(( یک داستان بدون پیام … مانند یک انسان بدون روح است ))

این اظهار نظر ها در آن زمان بسیار مهم بودند و امروز نیز هنوز تاثیر گذار هستند .

در سال 1972 , استن به عنوان سردبیر کمپانی مارول , جایگزین مارتین گودمن و در نهایت به رئیس کمپانی تبدیل شد , اما از این مقام کناره گیری کرد و دوباره به سمت سردبیری برگشت زیرا ترجیح میداد به شکل مستقیم با کامیک ها در ارتباط باشد .

حتی بعد از اینکه او در سال 1990 بازنشسته شد , به عنوان نماد مارول , به حمایت از این کمپانی ادامه داد و حضور های به یادماندنی کوتاهی در فیلم های مارول داشت .

این که استن لی چه خدمت بزرگی به جهان کامیک بوک کرد , با کلمات قابل بیان نیست , کامیک بوک ها قبل از او به عنوان یک سرگرمی سطحی شناخته میشدند , اما با راهنمایی ها و تلاش های او , به یک رسانه و صنعت جدی تبدیل شدند , رسانه ای که برای مخاطبین , از هر نسلی , درس ها و پیام های مهمی داشتند .

هر فردی که آن قدر خوش شانس بوده است که توانسته او را ملاقات کند به شما خواهد گفت که او همیشه برای هر طرفدار وقت میگذاشت , این قابلیت او که کاری میکرد تا هر فرد فکر کند او دوست صمیمی اش است بزرگترین قدرت او بود .

تصور آینده فیلم های مارول بدون حضور های کوتاه استن لی سخت است .

با وجود کار های بزرگی که او انجام داد و پیام های مهمی که از خود به جا گذاشت …

“او برای همیشه زنده است”

مقاله ای از وبسایت

Thecollector.ir

ترجمه ای از سایت

watchmojo.com