“لرد ویدر” از محبوب ترین کاراکتر های قرن معاصر سینماست. از اولین فیلم “جنگ ستارگان” این محبوبیت بوده و هنوز هم که بیش از 40 سال از آن فیلم میگذرد توانسته این شهرت را حفظ کند

در این مقاله قصد داریم به سرگذشت او بپردازیم

مقدمه

همه چیز با نیرو شروع شد.

برای هزاران سال، این نیروی مرموز در کهکشان توسط “جدای ها” به درستی استفاده میشد و صلح جهانیان را تضمین میکرد اما با با آمدن “سیت” ها همه چیز تغییر کرد. آن ها از قوانین جدای سرپیچی کردند و رفاه خود را به رفاه مردم دیگر کهکشان ترجیح دادند.

یکی از این اربابان سیت “لرد پلاگیوس” بود. قوانین سیت ها همیشه از یک استاد و شاگرد تشکیل میشود. پلاگیوس نیز در نهایت از استاد خود قدرتمند تر شد و او را در خواب به قتل رساند. “پلاگیوس” که بسیاری از اسرار تاریک را از استاد خود آموخته بود بعدها به امپراطوری تبدیل شد که همه از او میترسیدند.

در آن سوی کهکشان اما فرزندی به دنیا آمد، پسری به نام “آناکین اسکای واکر”.

برگزیده

آناکین و مادرش زندگی سخت برده داری را تحمل میکردند تا آن که با دو “جدای” به نام های “کویی گان جین” و “ابی وان کنوبی” آشنا شدند. آناکین با شرکت و پیروزی در مسابقه ای در “تاتوئین” به جدای ها کمک کرد تا سفینه خودشان را تعمیر کنند اما کویی گان که متوجه قدرت های خاص این پسربچه شده بود تصمیم گرفت او را با خود ببرد و به عنوان یک جدای آموزش دهد.

باور همه این بود که آناکین جدای برگزیده ست. فردی که میتواند تعادل را به ارمغان آورده و نیروی تاریک را نابود کند، اما سرنوشت برنامه دیگری داشت… .

کویی گان توسط شاگرد “پالپاتین”، “دارث ماول” کشته شد و دیگر این ابی وان بود که مسئولیت استادی و آموزش آناکین را بر عهده داشت و به او در مورد استفاده از نیرو آموزش داد. آناکین ابی وان را مانند پدر خود میدانست اما سرنوشت این رابطه پدر پسری به یک فاجعه مبدل شد.

هرچند آناکین در کودکی بسیار مهربان بود اما این مهربانی مانع تردید شورای جدای در مورد او نشد. آن ها فکر میکردند سن او از آموزش گذشته و نگران آسیب پذیر بودن او درمقابل نیروی تاریکی بودند و با اتفاقاتی که افتاد معلوم شد تردید آن ها بی مورد نبوده است.

یکی از دلایل احتمالی سقوط آناکین، عشق او به سناتور “پادما آمیدالا”، ملکه سابق “نبو” بود زیرا در قوانین جدای ها عاشقی ممنوع بود اما آناکین به این قانون توجهی نکرد.

جدای یاغی

عصبانیت و اعتماد به نفس زیاد باعث میشد آناکین همیشه فکر کند هرچه خودش میگوید درست است و بسیاری وقت ها از دستورات ابی وان سرپیچی میکرد. البته این روحیه پیروزی های زیادی برای او به ارمغان آورد و در کهکشان به “قهرمان نترس” معروف شد.

یکی دیگر از دلایل فروپاشی او را میتوان مرگ مادرش دانست. در تاتوئین او دریافت که مادرش توسط “تاسکن رایدر ها” دزدیده و شکنجه شده است و وقتی او را پیدا کرد که جلو چشمانش درگذشت. او سال ها مادرش را ندیده بود و در این اتفاق خود را مقصر میدانست. آناکین با خشمی سرشار همان شب تاسکن ها را قتل عام کرد و این عاملی مهم در سقوط او بود.

در همین زمان، ابی وان کشف کرد که ارتشی از “کلون ها” مخفیانه برای محافظت از سنا ساخته شده اند. این ارتش اولین بار در جنگ “جنیسیس” استفاده شدند؛ جنگی که ابی وان، پادما و آناکین کنار هم در آن جنگیدند.

“پالپاتین” که در پشت صحنه به عنوان صدر اعظم شناخته میشد، مخفیانه طغیان جدایی طلبان را رهبری میکرد و با ارتشی از ربات ها به جنگ با سنا میپرداخت. هیچ فردی به جز شاگرد او “کنت دوکو” از این که پالپاتین در واقع یک لرد سیت است خبر نداشت. البته کنت دوکو شاگردی موقتی بو، پالپاتین میدانست که بالاخره آناکین اسکای واکر را شاگرد خود خواهد کرد.

جنگ های کلون

جنگ های کلون سه سال زمان برد و آناکین پیروزی های زیادی بدست آورد. او به قدرتمند ترین جدای تبدیل شد و دیگر نه یک شاگرد بلکه به استاد  “تانو” تبدیل شد.

سرانجام تانو در یک حمله دستورات جدای را رها کرد اما مسئولیت آناکین به عنوان استاد برای همیشه بر او تاثیر داشت و آناکین را حتی قدرتمند تر از قبل کرد. این دو البته دوباره یکدیگر را ملاقات کردند اما نه قبل از فروپاشی جدای ها.

در طول جنگ های کلون، ژنرال اسکای واکر برای نابودی دوکو، “ژنرال گریویوس” و دیگر جدایی طلب ها تلاش کرد و هر چند وقت یکبار به همسر مخفی خود یعنی پادما سر میزد.

یکی از وقایع مهم در جنگ، نجات صدر اعظم پالپاتین از دست ژنرال گریویوس و کنت دوکو بود. ابی وان و آناکین در دوئلی با دوکو جنگیدند و سرانجام آناکین موقعیتی برای کشتن دوکو پیدا کرد اما چون او بی دفاع بود تردید کرد. پالپاتین اما با فریبکاری او را به قتل دوکو راضی کرد و چنین شد که آناکین قانون دیگری از جدای ها را زیر پا گذاشت، آن هم به دستور پالپاتین که در واقع لرد سیت بود.

پس از این واقعه پادما آناکین را از باردار بودنش باخبر کرد. موضوعی که آناکین از آن بسیار خوشحال شد هرچند نیرو های تاریکی با کابوس هایی از مرگ پادما به سراغ او آمدند. کابوس هایی که آناکین را مجبور کردند از پالپاتین که حالا او را زیر پر و بال خود گرفته بود مشاوره بگیرد و همه این ها نقشه های سیت بود. احتمالا خود پالپاتین این کابوس ها را سراغ آناکین فرستاده بود

پایان قسمت اول

تهیه شده توسط سیاوش نثری

مقاله ای از سایت فروشگاه thecollector.ir