حتی با گذشت 20 سال , “ارباب حلقه ها” برخی از نمادین ترین و دیدنی ترین نبرد های تاریخ سینما را به نمایش میگذارد , شخصیت‌ های ارباب حلقه‌ ها چه در حال تشویق یکدیگر باشند و چه دشمنان ترسناک پیش روی خود را به چالش بکشند فریاد های نبردی الهام‌ بخش و نمادین و سخنرانی‌ های حماسی را در طول این سه‌گانه ارائه میکنند

در این مقاله به 8 دیالوگ و فریاد نبرد معروف در این فیلم ها اشاره خواهیم کرد

8 – بگذارید بیایند , هنوز یک دورف در موریا وجود دارد که نفس میکشد – گیملی

در اعماق “موریا” , “گیملی” بر تابوت سنگی پسر عمویش “بالین” گریه میکند , غم و اندوه او با هجوم “اورک ها” و “ترول” ها قطع میشود و در حالی که “آراگورن” , “بورومیر” و “لگولاس” دروازه‌ ها را میبندند , گیملی از مقبره بالین بالا میرود و با تبدیل غم و اندوه خود به خشم , آمادگی اش برای چالش را ابراز میکند , او به “یاران حلقه” میگوید : «بگذارید بیایند , هنوز یک دورف در موریا وجود دارد که نفس میکشد»

7 – پادشاه روهیریم ها تنها نیست – ائومر

“گندالف” با وفاداری به قول خود , با طلوع خورشید در روز پنجم به “هلمز دیپ” میرسد , “ائومر” در اقدامی از روی محبت به عمویش و وفاداری به کشورش با او برمیگردد , گندالف نبردی را که پیش روی اوست بررسی میکند و میگوید : «تئودن شاه تنها ایستاده است» , و ائومر در جواب میگیوید : «او تنها نیست»

و در حالی که سربازانش را جمع میکند فریاد میزند : «برای روهیریم ها , برای پادشاه تئودن» , بنابراین سواره نظام در حالی که خورشید پشت سرشان میدرخشد حمله میکنند و نیرو های “سارومان” را تار و مار کرده و منجر به پیروزی در نبرد هلمز دیپ میشوند

6 – ولش کن کثافت , بگذار برود , دیگر به او دست نخواهی زد – سام

“سام” متوجه شد که “گلوم” او را قال گذاشته است تا “فرودو” را تنها بگذارد , سام از پله‌ ها بالا و از راه “سیریث اونگول” میرود تا “شلوب” را پیدا کند که فرودو را در تار خود پیچیده , سام با داشتن “استینگ” و چراغ “گالادریل” عنکبوت هشت پا را به چالش میکشد و فریاد میزند : «ولش کن کثافت , بگذار برود , دیگر به او دست نخواهی زد» , سام در اقدامی شجاعانه موفق میشود شلوب را زخمی کند

5 – بگذار این ساعتی باشد که شمشیر میکشیم , کردار بیدار شد , برای خشم , برای تباهی و یک طلوع سرخ – تئودن

“تئودن” تقریباً نا امید میشود , زیرا روهیریم‌ ها همچنان جلوی دروازه‌ های نگهبانی هلمز دیپ کشته میشوند , اما آراگورن به او یادآوری میکند که افرادش از هلمز دیپ دفاع کرده اند و در دفاع از آن جان باختند , سپس تئودن را تشویق میکند تا با او به میدان نبرد برود و با اورک ها روبرو شود , تئودن نیز با این ایده موافق است

او میگوید : «بگذار این ساعتی باشد که شمشیر میکشیم» , او سربازان باقی مانده را جمع کرده و فریاد میزند : «کردار بیدار شد , برای خشم , برای تباهی و یک طلوع سرخ» , همانطور که بوق “هلم هامرهند” به صدا در می آید , سربازان برای دفاع از “روهان” و مردمش وارد مبارزه میشوند

4 – اگر آن را میخواهی , بیا و ادعایش کن – آرون

در حالی که “نازگول ها” در تعقیب حلقه اند , “آرون” فرودوی زخمی را سوار بر اسبش “آسفالوت” در سراسر “فورد بروینن” حمل میکند و در آن سوی رودخانه به 9 چهره سرپوشیده چشم غره میرود , اسب های آن ها در لبه مخالف رودخانه مردد هستند , یکی از نازگول ها از آرون میخواهد که حلقه را به آن ها بسپارد , اما او با کشیدن شمشیر , ترسناک ترین خدمتکاران “سائرون” را به چالش میکشد و میگوید : «اگر آن را میخواهی , بیا و ادعایش کن» , نه سوار حلقه تلاش میکنند از رودخانه عبور کنند , اما آرون سیل را برای بردن آن ها فرا میخواند

3 – تو نخواهی گذشت – گندالف

گندالف پس از هدایت ایمن یاران حلقه از میان خطرات موریا , تنها یک دشمن داشت که باید در سالن‌ های قصر “دورف ها” با آن مبارزه میکرد , یک “بالروگ مورگوت” , گندالف که روی پل “خزاد دوم” ایستاده , مانع از تلاش های بالروگ برای عبور میشود

جادوگر و جانور آتشین مبارزه میکنند و گندالف با فریاد میگوید : «تو نخواهی گذشت» , او پل را نابود میکند و منجر به سقوط بالروگ میشود , اما در آخرین لحظه بالروگ گندالف را نیز با خود به اعماق تاریکی میبرد

2 – من مرد نیستم – ائوین

“ائوین” پس از رفتن به میدان‌ های نبرد “پلینور” با لباس سربازان مرد , میبیند که پادشاهش توسط نازگول و جانور پرنده اش زخمی شده و آن ها آماده کشتن تئودن هستند , او خود را بین عمویش و مخوف ترین خدمتکار سائرون قرار میدهد و ابتدا سر جانور پرنده را میکند و با موفقیت از حملات “ویچ کینگ” جاخالی میدهد , اما در نهایت خود را در چنگال او میبیند

نازگول به ائوین میگوید : «هیچ مردی نمیتواند من را بکشد» , “مری” شمشیرش را به پشت زانوی نازگول زده و باعث میشود ائوین رها شود , او با برداشتن کلاهخودش به نازگول میگوید : «من مرد نیستم» و با ضربه شمشیر نازگول را میکشد و میگذارد عمویش در آرامش فوت کند

1 – برای فرودو – آراگورن

پس از پیروزی در “میناس تی ریت” , اعضای باقی‌ مانده یاران حلقه و تعدادی از سربازان “گوندور” و “روهیریم ها” به سمت دروازه سیاه “موردور” حرکت میکنند تا برای مأموریت فرودو و سام وقت بخرند , علیرغم این که سائرون به آن ها گفته بود که فرودو کشته شده است , آراگورن به اعضای باقی‌ مانده یاران حلقه میگوید که باور نمیکند

آراگورن با نیروهای نسبتاً کوچکش که توسط انبوهی از سربازان موردور احاطه شده اند به دوستانش رو میکند و میگوید : «برای فرودو» , او در لحظه ای که حقیقتاً همه چیز را در مورد قصه به تصویر میکشد یک چیز را یادآوری میکند : ناامید نشدن

ترجمه ای از طناز رجبعلی

مقاله ای ترجمه شده از سایت سایدشو