در ماهی هستیم که روز زن در آن بود. پس نه تنها زمان مناسبی برای ارج نهادن به مشارکت‌ های بی‌شمار زنان واقعی در تاریخ است، بلکه به‌ عنوان یک طرفدار رسانه با حسن نیتT احساس میکنم این وظیفه سوگند خورده‌ ام است که در رسانه‌ ها به زنان داستانی چند وجهی توجه کنم. این زنان به جوانان در سراسر جهان انگیزه میبخشند و آن ها را ارتقا میدهند تا صادقانه زندگی و از موانع عبور کنند.

بنابراین بدون هیچ مقدمه‌ ای، به فهرستی از زنان مورد علاقه‌ ام در تلویزیون که جمع‌ آوری کرده‌ ام  میپردازیم. آنهایی که میجنگند  و هیچ احمقی را متحمل نمیشوند.

Camina Drummer – The Expanse

در حالی که بسیاری از زنان چند وجهی و سرسخت در جهان گستره رسانه وجود دارند، “درامر” بدون شک مورد علاقه من است. درامر مظهر قدرت و انعطاف پذیریست. او میداند که زندگی در انتهای افسار زمین و مریخ به عنوان زنی از مردم معمولی چگونه است.

با این حال او در مواجهه با خطر خندید، بر سر ستمگران تف کرد و با چنگ و دندان جنگید تا مطمئن شود “بلترز” پشت میز ریاست مینشیند. درامر در مقابل “مارکو ایناروس”، خطرناک ترین مرد جهان ایستاد و بی وقفه امنیت خود را فدای بلترز کرد. حتی با وجود رشوه هنگفتی که بهش پیشنهاد شده بود.

پس از ترکیب نیرو ها با زمین و مریخ برای شکست دادن مارکو، درامر رئیس اتحادیه حمل و نقل شد و به هدف خود مبنی بر وضع حقوق برابر برای هموطنان خود یعنی “بلتالودا” (بلتر) عمل کرد. اگر در فرهنگ لغت به دنبال کلمه “جنگجو” باشید، چهره درامر در کنار آن است.

Kara Thrace – Battlestar Galactica

اگر “کارا تراس” (“استارباک”) از “Battlestar Galactica” را میدیدم که در یک کوچه تاریک به سمت من می آید، فوراً از طرف دیگر فرار میکردم. این خلبان وایپر سیگاری، با اسلحه با مافوق خود درگیر شد اما ظاهراً اعتماد به نفس بیش از حد او بخشی از چیزیست که او را به عنوان یک جنگنده ضروری میکرد. کارا برایش مهم نبود بقیه راجبش چه فکر میکنند و از غرایز درونی خود پیروی میکرد. در حالی که معمولاً در این روند از مافوقش سرپیچی میکرد.

کارا شجاعانه جان خود را فدا کرد تا “Galactica” را از دست “Raider”، یک فضاپیمای “Cylon” نجات دهد در حالی که “لی آداما” شاهد نابودی جنگنده خود بود. سپس کارا به عنوان یک فرشته بازگشت تا بشریت را به سمت یافتن خانه ای دائمی در زمین دوم هدایت کند. کارا حتی پس از مرگش هم به خدمت ادامه داد و این وفاداری واقعیست.

Melanie Cavill – Snowpiercer

“ملانی کاویل” بدون شک بهترین چرخش را در “Snowpiercer” داشت و به رستگاری رسید. اگرچه من ممکن است روی او تعصب داشته باشم زیرا “جنیفر کانلی” یکی از بازیگران مورد علاقه من است. در ابتدا ما معتقد بودیم که ملانی آنتاگونیست سریال است. او به عنوان رئیس مهمان‌ نوازی در Snowpiercer رژه میرفت و ادعا میکرد که “آقای ویلفورد”، رئیس قطار و همه کاره است.

با این حال ملانی کار ها را در پشت صحنه به عنوان مهندس ارشد اجرا و شکاف طبقاتی را به شیوه ای تمامیت خواهانه ایجاد میکرد. اما زمانی که انقلاب “آندره لیتون” زمین مسابقه را مساوی و برابری را در همه طبقات تضمین کرد، دروغ ملانی و کار های ظالمانه اش آشکار شد.

خوشبختانه ملانی خود را نجات داد و بعداً با کمپ زدن در یک ایستگاه تحقیقاتی منزوی در “تندرا” برای جمع‌ آوری داده‌ های مربوط به گرم شدن بالقوه زمین، جان خود را فدا کرد. از طریق مرگ او کلید بقای بشریت پیدا شد. هوش، انعطاف‌پذیری، تدبیر و تصمیم ملانی برای تبدیل شدن به یک فرد بهتر، او را در نظر من شایسته تحسین میکند. با این حال این که آیا او واقعا مُرده است یا نه را باید دید.

Melinda May – Agents of S.H.I.E.L.D

وقتی شک دارید، سواره نظام را احضار کنید. “ملیندا می”، مأمور سابق “S.H.I.E.L.D” و استاد فعلی در “آکادمی کولسون”، به همه آدم های بدجنس طعنه میزند. وقتی برای اولین بار او را در سریال “Marvel’s Agents of S.H.I.E.L.D” دیدیم، او زنی کم حرف بود، ستونی از آرامش. ملیندا برای احمق ها صبر نداشت و در عوض با مهارت های مبارزاتی چشمگیرش بر آنها غلبه کرد.

در نهایت ملیندا گاردش را کنار گذاشت  و ما از آسیب پذیری های او مطلع شدیم. او یک قلب بزرگ زیر یک چهره سرد و سخت دارد و وفاداری اش به دوستانش آهنین است. او به انتهای زمین و به آینده برای دوستانش سفر خواهد کرد. اگر من مجبور بودم تیمی از مأموران درجه یک را جمع کنم تا جهان را از شر نیرو های موذی نجات دهم، ملیندا می را قطعا انتخاب میکردم.

Clara Oswald – Doctor Who

“کلارا اسوالد” چندان در میان هواداران محبوب نیست. دیده‌ ام که مردم او را به‌ عنوان یک «رئیس متکبر» و کسی که توجه را از “دکتر هو” دور میکند تقبیح میکنند اما مطمئناً بینندگان قاطعیت او را برای رئیس بودن اشتباه تعبیر کرده اند. کلارا جرأت کرد وقتی دکتر اشتباه میکرد با او مخالفت کند. به نظر حقیر من، او یکی از دقیق‌ ترین و ظریف‌ ترین همراهان در “New Who” بود.

شفقت اخلاقی محکم کلارا برای دیگران بار ها او را به نجات زمین، کیهان و دکتر سوق داد. زیرکی و جنب و جوش و نشاط او دکتر را در رسیدن به اهدافش یاری کرد اما مهمتر از همه، ایستادن در برابر مرگ اجتناب ناپذیر چیزیست که کلارا اسوالد را به عنوان یکی از شخصیت های علمی تخیلی مورد علاقه من تثبیت کرد.

واکنش او به خیره شدن به مرگ ممکن است یکی از واقعی ترین واکنش هایی باشد که من دیده ام. جسارت یا بی باکی ساختگی وجود نداشت. او باید خود را متقاعد میکرد که شجاع باشد زیرا میترسید. دکتر میتوانست کلارا را نجات دهد اما او با کمال میل خود را قربانی کرد.

Zoë Washburne – Firefly

“کاپیتان مالکوم رینولدز” بدون دست راستش “زوئی واشبرن” هیچ چیز نخواهد بود. این سرجوخه سابق آرام و خونسرد در واقع عادت داشت با سر در موقعیت‌ های خطرناک شیرجه بزند. او عضو جدایی ناپذیر “اولین همسر”، در سفینه “Serenity” بود. مبارز بودن و رفتار او کاملاً مکمل شخصیت عاقلانه و گاه بی خیال شوهرش “هوبان واشبرن” بود.

نگرش قاطعانه، مسئولیت پذیر، مهارت به عنوان یک جنگنده و هوش مشتاق زوئی، او را به یک نیروی غیرقابل توقف و یک دارایی در هر سفینه تبدیل میکرد. به علاوه پس از این که واش به طرز غم انگیزی از بین رفت زوئی دخترشان را به دنیا آورد و “اِما” را به تنهایی به عنوان یک بیوه بزرگ کرد. بدون شک غم و اندوه از دست دادن در حین مراقبت از زندگی دیگری آسان نبود اما اگر کسی میتوانست آن را انجام دهد , آن فرد زوئی واشبرن بود.

ترجمه ای از طناز رجبعلی

مقاله ای ترجمه شده از سایت سایدشو