وقتی صحبت از قصه های علمی تخیلی به میان می آید سایبورگ ها بسیار خشمگین هستند. ربات‌ های نیمه‌ انسان، از “Borg’s Borg” گرفته تا شرور های “ترمیناتور”  یک وسیله داستان‌ سرایی محبوب برای دهه‌ ها بوده‌ اند و هیچ نشانه‌ ای وجود ندارد که هرگز از بین بروند. اما یکی از موثرترین سایبورگ ها “General Grievous” از “جنگ ستارگان” است

اگرچه او در اولین حضور خود یعنی قسمت سوم، “انتقام سیت” چندان مورد استفاده قرار نگرفت اما با سریال “Clone Wars” و مجموعه‌ ای از کتاب‌ های کامیک ساعت‌ ها در صفحه نمایش حضور داشت. به او قصه ای جالب و تقریبا نیچه ای در مورد تلاش برای قدرت و پیشرفت داده شد و پیشینه او یکی از جالب ترین مسائل مربوط به دوران پیش از امپراطوری این فرانچایز است. گریووس همچنین با یک هشدار همراه است : “بشریت تا کجا پیش خواهد رفت تا خود را بهبود بخشد ؟”  آیا ترکیب خودمان با فناوری سایبرنتیک ما را قوی‌ تر میکند یا به سادگی بر نقاط ضعف ما می‌افزاید و غرور خطرناکی ایجاد میکند ؟

گریووس که الهام هایی از “گوژپشت نوتردام” و “شبح اپرا” گرفته، شخصیتی تهدید آمیز با سرفه‌ های ترسناک یک پیرمرد سایبورگ است اما انگیزه او چیست؟ چه چیزی در مورد گذشته اش او را تبدیل به یک شرور سنگدل کرده است؟

روز های اول

گریووس یا “Qymaen jai Sheelal” در سیاره “Kalee” به دنیا آمد. مردم این جهان خشن بودند و مبارزه از هر چیز دیگری برایشان مهم تر بود. طولی نکشید که کیمن به یک جنگ سالار مخوف تبدیل شد. او علاوه بر مهارت های رزمی در تاکتیک‌ نیز درخشان بود و همیشه به جزئیات توجه داشت. او زندگی خود را صرف مبارزات جنگی در بخش‌ های مختلف کهکشان، فتح سیارات و جانبداری از هر کسی کرد که به او پیشنهاد خوبی میداد. او که از جنگ لذت میبرد، هدفش این بود که قوی ترین جنگجو در کهکشان باشد.

گریووس توجه سیت را به خود جلب کرد؛ سیت به او ارتقاء های سایبرنتیکی پیشنهاد داد و برنامه ریزی کرد که او را در انتقام گیری برای طرف تاریک به خدمت بگیرد. این که دقیقا چه اتفاقی افتاد روشن نیست اما سیت در نهایت با ایجاد تصادف شاتل و مقصر نشان دادن جدای، گریووس را از نقطه بی بازگشت عبور داد.

بقایای ضعیف شده گریووس به جای آن که صرفا تقویت شوند کاملا سایبرنتیک شدند و حتی بدون اطلاع او تغییراتی در مغزش ایجاد شد. سیت او را با وعده قدرت فریب داد اما او چیزی جز یک نیروی موقت نبود و بدیهیست که در تلاش برای تسلط و به رسمیت شناخته شدن بسیار متضرر شد.

معامله با شرارت

نفرت او به اندازه هر نیروی تاریکی قدرتمند شد و هنگامی که چند سیاره از سنا جدا شدند و یک کنفدراسیون تشکیل دادند، گریووس فرمانده ارتش‌ های دروید شد. در پشت صحنه اما سیت یا همان “دارث سیدیوس” به پیشبرد هدفش ادامه داد و شاگرد او “Darth Tyranus” رئیس گریووس بود.

تیرانوس که بیشتر با اسم کنت دوکو شناخته میشود کنفدراسیون را کنترل میکرد و گریووس با چهار بازوی مکانیکی و بدنی چابک کاملا ماهر شد. او جدای ها را شکار میکرد و “لایت سیبر” آن ها را به عنوان غنائم نگه میداشت و تمام این ها را بدون استفاده از نیرو به انجام میرساند.

ژنرال دروید ها

تمام کهکشان به خاطر استراتژی جنگی درخشانش از گریووس میترسیدند؛ او فرماندهی ارتش های عظیمی از دروید های مبارز را بر عهده داشت و در حالی که خود را به دلیل ارتقاء هایش موجودی برتر میدید از دروید ها به دلیل نداشتن روحیه و جاه طلبی متنفر بود؛ با این حال اکثر جدای ها او را چیزی بیش از یک دروید جنگی اما خطرناک نمیدانستند و کلون ها او را “سرزنش کننده” صدا میزدند.

حتی با وجود بدنی عمدتا مکانیکی، اجزای ارگانیک باقیمانده او همچنان به او ضعف و آسیب‌ پذیری میدادند؛ نقص در ادغام اجزای ارگانیک و سایبرنتیک باعث سرفه‌ های مداوم گریووس شد و در فعالیت‌ های او اختلال ایجاد کرد و این یادآوری این موضوع بود که تجارت زندگی برای ماشین‌آلات یک ایده ذاتا ناقص است.

اگرچه گریووس ماهر و کشنده بود اما به عنوان یک ترسو نیز شناخته شد. او اغلب از دوئل ها فرار میکرد؛ به‌ ویژه در برابر جدای هایی مانند “اوبی‌ وان کنوبی” که بی‌ وقفه در تعقیبش بود. گریووس چند مبارزه خوب انجام داد اما در اغلب آن ها شکست خورد.

نابودی

در اواخر درگیری، گریووس در یکی از آخرین اقدامات خود نقشه بزرگی برای ربودن “صدراعظم پالپاتین” و نابودی “کوروسکانت” به اجرا در آورد؛ البته صدراعظم در واقع رئیس او دارث سیدیوس بود اما جدای ها این را نمیدانستند بنابراین دو نفر از بهترین‌ های خود را برای نجات پالپاتین از سفینه گریووس فرستادند. زمانی که کنوبی و “اسکای واکر” سوار سفینه شدند مبارزه ای عظیم در مدار سیاره در گرفت و در یک حرکت بزدلانه، گریووس به محافظان روباتیک خود اجازه داد تا هنگام فرارش با دو جدای مبارزه کنند.

در طی آن مبارزه اسکای واکر کنت دوکو را کشت، گریووس فرار کرد و جدای ها میدانستند که باید او را دستگیر  یا نابود کنند. همانطور که ذهن جدای توسط سیث تیره شده بود و اسکای واکر به آرامی به سمت تاریکی سقوط میکرد، مبارزه های نهایی جنگ های کلون انجام شد. یکی از آن ها در سیاره “Utapau” بود؛ جایی که کنوبی گریووس را پیدا کرد. گریووس با سرعت و توانایی آکروباتیک خود تمام تلاشش را کرد اما کنوبی برای سایبورگ بدون نیرو بسیار قدرتمند بود؛ یک دوئل با لایت سیبر باعث شد تا گریووس بیشتر دستانش و در نهایت جانش را از دست بدهد.

ترجمه ای از طناز رجبعلی

مقاله ای ترجمه شده از سایت سایدشو