“حمله به تایتان” حول زندگی دوستان صمیمی “ارن یگر”، “میکاسا آکرمن” و “آرمین آرلرت” است. در طول قسمت آزمایشی این سریال انیمه، با این سه کودک که در داخل یک دیوار مستحکم زنده میمانند ملاقات میکنیم. هیچ کس نمیداند که چگونه دیوار واقعاً به آن جا رسیده است اما همه آن ها میدانند که در برابر چه چیزی از آن ها محافظت میکند : “تایتان ها”

ارن، میکاسا و آرمین همگی نسبت به جایگاه خود در زندگی تردید های مشابهی دارند. هرچند با برنامه‌ های متفاوتی به دنبال دستیابی به چیزی فراتر از به اصطلاح دیواری که آن را خانه مینامند هستند. این سریال جاه طلبی ارن، وفاداری میکاسا و خوش بینی آرمین را نشان میدهد.

فصل 1 به ما امید میبخشد. با این حال تا فصل 4 بسیاری از پیشبینی‌ ها مانند غذای یک تایتان بلعیده شدند و این به این دلیل است که شخصیت های اصلی ما به شدت تغییر کرده اند و ما دیگر به سختی میدانیم آن ها چه کسانی هستند. با در نظر گرفتن این موضوع بیایید نحوه تغییر ارن، میکاسا و آرمین را از فصل 1 به 4 حمله به تایتان تجزیه و تحلیل کنیم.

Eren Yeager

Season 1

ارن یگر جوانی پُر شور و شجاع است که همیشه از افرادی که دوستشان دارد محافظت کرده است، او میخواهد پیشاهنگ شود تا تایتان ها را از بین ببرد و به بشریت کمک کند تا به آینده ای خارج از دیوار دست یابند. مهم نیست که چه بهایی داشته باشد، او نمیخواهد یک حیوان در قفس باشد که فقط منتظر است تا تایتان‌ ها از دیوار عبور و همه چیز را ویران کنند.

وقتی مادر ارن توسط یک تایتان خورده میشود افکار ارن به سمت انتقام میرود. او هنوز هم همان چیز را میخواهد، آزادی، اما یک صفت تشنه به خون در عهدش وجود دارد که اعتقاد پر ستاره‌ اش را زیر سوال میبرد. علاوه بر این هنگامی که ارن به یک تایتان تبدیل میشود، پشتکار چشمگیر او و این توانایی تازه‌ یافته با هم ترکیب میشوند و کسی را تشکیل میدهند که دقیقاً میداند چگونه میتواند به آنچه میخواهد برسد.

Season 2

در فصل 2 حمله به تایتان، ارن مثل همیشه عصبانیست اما اکنون مهارت‌ هایی برای پشتیبانی از تکانشگری خود دارد. او میفهمد که چگونه فرم تیتان خود را بهتر کنترل کند و همچنین یک سرباز انسانی بهتر باشد. با این حال ارن کاملاً تحت کنترل احساسات خود است و هر زمان که نمیتواند به کسی کمک کند. به خصوص “هیستوریا ریس” عصبانی میشود و بی‌ رحمانه خود را به خاطر ناکامی‌ هایش مورد ضرب و شتم قرار میدهد.

با این حال ارن در این فصل به خاطرات قبلی Attack Titan نیز دسترسی پیدا میکند. او شاهد بود که پدرش، “گریشا یگر” یک خانواده کامل را به قتل رساند و سپس ارن را مجبور کرد که او را بخورد و تایتان را به ارث ببرد. ارن از کار های پدرش منزجر است و نمیتواند بفهمد که چرا چنین اعمال وحشتناکی انجام داده است. این همچنین به طبیعت فداکاری او کمک میکند زیرا احساس میکند لیاقت زندگی را ندارد.

Season 3

زمانی که ارن در مورد امپراطوری “مارلی” و مردم ستمدیده “الدیان” مطلع شد همه چیز برایش عوض شد و مبارزه اش برای آزادی به مقیاس جهانی رسید. در پایان فصل 3 حمله به تایتان ، به نظر میرسد ارن در مأموریت خود تسخیر شده است، شادی کمی باقی مانده و او حتی نمیتواند از دیدن اقیانوس لذت ببرد. حتی اگر این آرزوی همیشگی اش بوده باشد. در نهایت ارن با جدیت بسیار میپرسد که آیا کشتن همه افراد خارج از “پارادایس” باعث آرامش او و دوستانش میشود ؟

Season 4

فصل چهارم حمله به تایتان از مخاطبان میخواهد تا هر آنچه را که در مورد ارن و دنیای او میدانند زیر سوال ببرند. ارن بی تفاوت به نظر میرسد و خشمش آرام تر و در عین حال شدید تر است. به علاوه او میتواند به خاطرات گذشته و آینده هر کسی که تایتان را در دست دارد دسترسی داشته باشد که ضررش را بگیرد.

در فصل 4 ارن برنامه‌ هایی دارد. دیگر نمیتوانیم به او اعتماد کنیم. در بسیاری از قسمت ها، بسیاری از بینندگان حتی فکر میکردند که او در کنار برادر ناتنی‌ اش “زِک” است تا نقشه‌ نسل‌ کشی را به انجام رساند. وقتی ارن علیه زِک میشود خیال طرفداران راحت میشود. با این حال وقتی ارن “غوغا” را بر جهان جاری میکند استرس چندین برابر میشود. او عهد میکند که هر کس را خارج از پارادایس محو کند.

با این حال وضعیت جزیره نیز خوب نیست. ساختمان‌ ها و مردم زیر آوار هستند و تایتان‌ ها و دیگر انسان‌ های متخاصم له شده‌ اند. بنابراین آیا ارن یگر در این مرحله غیر قابل بازگشت است؟ در حالی که ممکن است برنامه های او هنوز به این دلیل باشند که میخواهد از دوستانش محافظت کند، اما باید بپرسیم به چه قیمتی؟

Armin Arlert

Season 1

آرمین آرلرت باهوش و در عین حال نا مطمئن. عضو گروهیست که مدام مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. آرمین رویای زندگی بیرون از دیوار ها را در سر میپروراند، هرچند که این بینش با جنگ همراه نیست. از آن جایی که آرمین درباره اقیانوس‌ ها، یخ ها و گدازه ها میخواند، میخواهد از محدوده دیوار ها خارج شود تا بتواند این شگفتی‌ های طبیعی را کشف کند. با این حال آرمین از نظر جسمی آنقدر ضعیف است که نمیتواند به تنهایی به رویا هایش برسد/

پس از پیوستن به ارتش، آرمین قوی تر میشود. اگرچه هنوز از نظر استقامت و توانایی از همتایان خود عقب است، اما با قابلیت های استراتژیکش این کمبود را جبران میکند. نقش او در فصل 1 نقش یک متفکر است.

Season 2

آرمین در فصل 2 کمی به بلوغ رسیده است. او هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی قوی تر شده و الگوی تفکر یک فرمانده و نه فقط یک بچه باهوش را توسعه میدهد. نقشه او چیزیست که به هنگ پیشاهنگی کمک میکند تا “آنی لئونهارت”، “تایتان زن” را بگیرد. با این حال تمایل او به پیشی گرفتن و شکست دادن دشمن او را تغییر میدهد. آرمین آگاهانه تصمیم میگیرد برای اطمینان از پیروزی تمامیت خود را کنار بگذارد. او همچنین برای اولین بار یک انسان دیگر را میکشد تا هم تیمی خود “ژان کرستین” را نجات دهد.

Season 3

آرمین آرلرت در فصل 3 میمیرد، البته تقریبا. آرمین که توسط “تایتان عظیم الجثه” بخار و زنده زنده سوزانده شده است، ثابت میکند که میتواند هر آنتاگونیستی را با هوش خود شکست دهد. با این حال بدنش نمیتواند به زندگی ادامه دهد. در یک لحظه پرتنش، کاپیتان “لوی” به آرمین اجازه میدهد تا با سرم تایتان به جای فرمانده “اروین اسمیت” نجات پیدا کند و این فشار زیادی بر آرمین وارد میکند تا به میراث اروین عمل کند. آرمین پس از مرگ نزدیکش مدت‌ ها در مورد زندگی دوباره‌ اش احساس گناه میکند.

Season 4

همیشه استراتژیست و خوشبین. در فصل 4 حمله به تایتان آرمین زیر بار تایتان عظیم الجثه میرود، اما با این وجود امیدوار به آینده بشریت است. او ایمان تزلزل ناپذیر خود به ارن را حفظ میکند. مطمئن است که بهترین دوستش با طرح عقیم سازی الدیان همراهی نمیکند. حتی در حالی که بسیاری دیگر از پیشاهنگان معتقدند ارن آن ها را ترک کرده است.

در حالی که آرمین قبلاً میتوانست اقدامات ارن را پیش‌ بینی کند دیگر نمیتواند رفتار او را پیش‌ بینی کند. مانند تصمیم ارن برای درهم شکستن بقیه جهان فراتر از پارادایس. برنامه ها و تحلیل های آرمین در فصل 4 ضعیف تر است زیرا او دیگر نمیتواند همه متغیر ها را درک کند.

Mikasa ackerman

Season1

میکاسا آکرمن ساکت ، گوشه گیر و بدون شک به ارن یگر وفادار است. پس از ربوده شدن در جوانی توسط راهزنان و نجات یافتن توسط ارن، میکاسا زندگی خود را به او مدیون است و به همین ترتیب او از آرمین در برابر قلدر های خیابانی محافظت میکند. به دلیل این تعهد او از نظر بدنی از هر دو پسر قوی تر است و دائماً دشمنان آن ها را میزند. این قدرت نبرد در فصل 1 تا حد زیادی بیان میشود زیرا میکاسا در آموزش نظامی برتری مییابد تا به یکی از با استعداد ترین جنگجویان تبدیل شود که هنگ پیشاهنگی تا به حال دیده است.

Season 2

ما بیشتر جنبه های انسانی میکاسا را در فصل 2 میبینیم در حالی که او هنوز یک مبارز مطلق است. دوران او با “Survey Corps” به او اجازه میدهد تا با افراد بیشتری روبرو شود. به جای فقط ارن و آرمین، میکاسا یک خانواده کامل از سربازان دارد که از او محافظت میکنند و در عوض محافظت میشوند و حتی اگر ارن هنوز اولویت وفاداری اوست. میکاسا عمیقاً به بقیه سپاهش نیز اهمیت میدهد.

Season 3

پس از این که “راینر” ، “برتولد” و “آنی” به پیشاهنگ ها خیانت کردند، میکاسا به حالت محتاطانه تر و بی احساس ترش برمیگردد. مهارت های مبارزه او فقط به پیشرفت ادامه میدهند با این حال زندگی اکنون خطرناک تر است. او کاملاً خود را وقف ارن کرده است و زندگی اش حول محور محافظت از او، نجات او و تضمین امنیت او در زمانی که تایتان است میچرخد

او حتی از بخشی از هوش خود در این فصل چشم پوشی میکند تا به چیزی که ممکن است از نظر عاطفی مطلوب تر باشد اعتقاد داشته باشد. به عنوان مثال وارثان تایتان پس از 13 سال تصاحب تایتان خود میمیرند اما میکاسا از پذیرش آن امتناع میورزد زیرا به معنای دست کشیدن از Eren است

Season 4

میکاسا در فصل 4 حمله به تایتان چنان غمی در درون خود دارد که نگاه کردن به او اغلب دشوار است. همه چیز در اطراف او در حال فروپاشیست. او ارن را به مارلی ها تسلیم میکند و وقتی برای آزادسازی او میرود ارن آن فرد سابق نیست. سبک مبارزه او در حالی که اکنون کاملاً اصلاح شده، همچنین سرد و حسابگر است و او حاضر است هر چیزی یا هر کسی را بکشد.

در نهایت تمام احساس او درهم شکسته است. میکاسا سنگینی تاریخ قبیله آکرمن و همچنین درخواست‌ های اجدادش را برای پیوستن به آن ها در سرزمینی دور تحمل میکند. به علاوه ارن او را رانده است و او بین تعهدش نسبت به ارن در مقابل وظیفه اش برای نجات خود و پیشاهنگ ها درگیر است. در تمام مدت او در سکوت زیر این فشار ها رنج میبرد، سرش را پایین نگه داشته و دستورات را دنبال میکند.

ترجمه ای از طناز رجبعلی

مقاله ای ترجمه شده از سایت سایدشو