دکتر استرنج عالی ترین جادوگر دنیای “مارول” یا حداقل جزو بهترین هاست , اما هنگامی که عنوان او به “لوکی” از “آزگارد” میرسد , بزرگترین راز او ممکن است فاش شود , برای درک واقعی آن چه در معرض فاش شدن است , باید بفهمیم که چگونه آن ها به این جادو های قدرتمند رسیده اند

در آخرین روز های سحر و جادو , ارتشی از ربات های چند بعدی به اسم ” The Empirikul” تقریبا تمام جادو ها را از زمین 616 (جهان اصلی مارول) پاک کردند , بیشتر جادوگر ها دیگر قادر به استفاده از تمام توان خود نبودند , مگر این که جادوی آن ها به یک شی یا موجود دیگر گره میخورد

در این مقاله قرار است درباره مهم ترین رازی که دکتر استرنج آن را از همه پنهان کرده صحبت کنیم

لوکی ، جادوگر عالی

هنگامی که لوکی عنوان جادوگر عالی را بدست آورد , استفان استرنج کار خود را به عنوان یک دامپزشک ادامه داد , لوکی اما بزرگترین جادوی پنهان استرنج را دنبال میکرد : طلسمی قدرتمند به اسم ” The Exile of Singhsoon ”

طلسمی که میتواند تمام جادو های سراسر جهان را یک جا جمع کند و در اختیار جادوگر قرار دهد , به عبارت دیگر هر کسی که از این طلسم استفاده کند , میتواند تمام جادو ها را از تک تک جادوگران , مصنوعات و موجودات موجود در جهان جمع کند و همه را برای خود داشته باشد و این به جادوگر توانایی انجام هر کاری را که تصور میکنید میدهد

بیشتر جادوگران معتقدند که این طلسم یک افسانه است , افسانه و داستانی که از گذشته گفته میشده , آن ها به چنین طلسمی اعتقاد ندارند زیرا اگر چنین چیزی وجود داشت قبلا کشف شده بود و محال است چنین طلسمی بدون استفاده باقی بماند , زیرا طبیعتا هر کسی که توانایی یافتن آن را داشته باشد غیر ممکن است از آن بگذرد

اما این درست نیست

استفان استرنج و the Singhsoon

استفان استرنج طلسم Singhsoon را پیدا کرده بود , او دقیقا میدانست این طلسم چقدر قدرت دارد و خطرناک است و برای این که آن را نه فقط از دنیا , بلکه حتی از خودش دور از دسترس نگه دارد , این موضوع را در طول سال ها پنهان کرد

اما چگونه یک طلسم بسیار قدرتمند را میتوان پنهان کرد ؟ آیا دیده نخواهد شد ؟ تنها راه این است که جادوی Singhsoon با یک روح عجین شود و این دقیقا همان کاریست که استفان استرنج انجام داد , اما چرا ؟ زیرا هر چقدر هم خطر بزرگی تهدیدش میکرد , این واقعیت که این طلسم بخشی از روح عزیزانش شده بود , استفاده از آن را تقریبا غیر ممکن میکرد

در دنیای کامیک های مارول حذف طلسم از روح بسیار دشوار است , کاریست که به حداکثر دقت احتیاج دارد , زیرا اگر حتی کوچکترین اشتباهی رخ دهد , روح از بین میرود و برای همیشه نابود میشود , بنابراین استرنج هرگز چنین خطری نمیکرد

اما شرورانه ترین جنبه راز او , همین راز بودنش بود , او خطرناک ترین و قدرتمندترین طلسم را به روح عزیزانش پیوند میداد و به آن ها چیزی نمیگفت , آن ها از خطری که وی به آن ها تحمیل کرده بود بی خبر بودند و هیچ تصوری از کاری که انجام میداد نداشتند

او عزیزانش را به خطر انداخت و این وسیله ای خودخواهانه برای کنترل خود و روشی خودخواهانه برای در امان ماندن بشریت از طلسم بود

رازی که فاش میشود

اما سرانجام لوکی فهمید که Singhsoon کجا مخفی شده است و به محض یافتن , آن را از روح دستیار و شاگرد دکتر استرنج , “زلما استنتون” خارج کرد , اتفاقی که باعث وحشت استرنج شد , اما در عوض لوکی با خیال راحت طلسم را از روح زلما خارج و از آن استفاده کرد , او تمام جادو های جهان را جمع آوری و سپس آن ها را به همان شکلی که قبل از نابودی توسط ربات های the Empirikul بودند تبدیل میکند و این جادو ها را به دکتر استرنج , “مجیک” و “اسکارلت ویچ” بر میگرداند

بزرگترین راز دکتر استرنج فاش شد و از بین رفت و  او مجبور شد مدتی طولانی با عواقب ناشی از آن مقابله کند , زیرا همانطور که لوکی هشدار داد , کاری که استرنج کرد راه حلی دائمی برای حفظ این طلسم در دنیای مارول نبود

تهیه شده توسط طناز رجبعلی

مقاله ای ترجمه شده از سایت سایدشو